درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حالا و آدرس motaharehb.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 1748
تعداد مطالب : 2
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


خاطرات بنده
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 18:53 ::  نويسنده : motahare       

سلام دوستان امیدوارم خوب باشین داشتم ازاسماعیل میگفتم ما حدود چندماه بیشتر باهم نبودیم وهرروز مث دیروزش برام جالب بود خوب بار اولم بود خام بودم نفهم بودم دیگه چی بگم خوب

بی اف بعدیم نمک نشناسی بود به نام رضا که خونواده هامون باهم اشنا بودن منم بهش گفتم نمیخوام کسی بفهمه وگرنه ابروریزی میشه که بدترین چیز ازنظرمنه(خوب تو که میدونستی ابروریزی خیلی بده چرا این غلطاروکردی  )خریت بد دردیه اینم توزرد از اب در اومدو بعد از چند ماه بهم گفت ازت متنفرم وبعد رابطمون رو به همه گفت دیگه چی بگم خوب



سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 17:22 ::  نويسنده : motahare       

 

سلام من میخوام تو وبلاگم درمورد عشق ها که نه ولی میخوام درمورد وابستگی های قبلیم بهتون بگم بابا یعنی همون دوست پسرام دیگه خوب اول خصوصیات خودمو میگم اسم من یعنی اسم مستعار من مطهره و16سالمه اولین دوست پسر من توی دوران 14سالگیم بود. هنوز خیلی بچه بودم حیف این دوران خیلی بد گذشت میگن دوست ناباب بد چیزیه ما جوونا گوش نمیدیم حتما باید خودمون تجربه کنیم و سرمون به سنگ بخوره و بدبخت بشیم تا باور کنیم که بابا دوست ناباب ادمو به بدبختی میکشونه میدونم الان میگید شعار میده اینو همه میگن ولی باور کنید اگه قراره بریدتواین راه خودتونو بیچاره حساب کنید اصلا تجربه کردن نداره من الان بهتون میگم پسرایی که بهتو ن شماره میدن یا اشتباهی بهتون زنگ میزنن یا اگه تو یاهو مسنجر باهاتون اشنا میشن یاهر راه دیگه ای چه خصوصیاتی دارن 99%شون هوس بازن و بی خاصیت ودروغ گو هستن باورتون نمیشه به خدا دارم راست میگم چه پسر باشن چه مردازدم یه جورن  خوب حالا بریم سر همون بحث اصلی داشتم از اولین بی افم به نام اسماعیل براتون میگفتم عین تموم پسرا بود یعنی فوق العاده بی خاصیت و...دلم پره نمیخوام سفره دلمو بازکنم روزهای به نظرخوبی بود یه روز بارونی مخ مامانموزدم ورفتم که ببینمش فک کن زیر بارون دستای همو گرفته بودیمو صحبت میکردیم وای چه عاشقانه خر شده بودم اینا همش ظاهر قضیه هست
بعدابقیه شوتعریف میکنم فعلابای

 



صفحه قبل 1 صفحه بعد